نمادگرایی درهنر

نمادگرایی در هنر

نمادگرایی در هنر ، کلمات راهنمایانی هستند که اشیا را نشان می دهند و همزمان از اشیای نامیده شده تصوری را ایجاد می کنند و با نامیدن اشیاء شبح آنها ظاهر می شود.

هر بار که نام شی را می برند، با آنکه خود شیءحضور ندارد، ولی وجودش حس می شود. یعنی نام در سرشت خود دو پهلو است و تمام اشکال تصویری هم توانایی اخباری و هم توانایی نمادین دارند و یکی می تواند به دیگری تبدیل شود .

در نمادگرایی در هنر ذهن انسان بی وقفه و به صورتی بسیار متنوع این دو توانایی کلمات را تجربه می کند.

گاهی قدرت خبری غالب است و قدرت تجسم ضعیف یا نهان است و زمانی بر عکس، قدرت تجسم غالب است و قدرت خبری در خدمت آن قرار می گیرد و نمادها از قدرت تجسم مایه می گیرند.

مشخصات اصلی آنها عبارتند هستند از:
1-نماد دارای رابطۀ این همانی است با چیزی که به صورت نمادین نشان می دهد و نماد با تمام قدرت خود چیزی است که به صورت نماد بیان شده است.
2-نماد احساس حضور ملموس آن چه را که نماد است در انسان ایجاد می کند و با تمام توان خود، تنها در یک کلمه یا در یک شکل حضور ضمنی کلیت چیزی را که معرفی می کند، در بر می گیرد.
3-نماد می تواند مجموعه ای از معانی را در خود متراکم کند که در ظاهر به یکدیگر ربطی ندارد.
4-نماد غالباً در ساختار جامعۀ محلی که به آن تعلق دارد قابل فهم، است.»
«ارنست کاسیرر (Ernest Casirer) می گوید: که هنر شکلی نمادین است که خود به ما امکان می دهد تا مسیر و راستای معنا شناسانه اش را بشناسیم.

شناخت هنر در هنرلوکس

در تلاش برای شناخت هنر، ویژگی اصلی آن، یعنی فاصله میان مورد محسوس و معنا نشان می دهد که راهی جز این وجود ندارد که تکامل شکل های معنوی و فکری را در شکل و زندگی نمادین خود آنها بررسی کند.

بررسی شکل یا ساختار اثر هنری باید درون زندگی خود آن انجام گیرد. علت اصلی تکامل فرهنگ و هنر را باید بیش از پیش از چیز درون خود آنها جست وجو کرد، یعنی داخل آن فراشد های فکری و شکل های نمادین که از این فراشد ها جدا نیستند .»
«البته کاسیرر هنر را گونه ای از مکاشفۀ واقعیت می شناخت و هنر را موردی شناخت شناسانه ارزیابی می کرد ،اما با این تاکید که این شناخت از مفاهیم نتیجه نمی شود و شهودی است.

در نمادگرایی در هنر ، هنرمند شکل ها را کشف می کند و کارکرد اصلی هنر، چون سایر شکل های نمادین، قدرت سازندگی شکل ها است. کاسیرر می گوید که شاهکارهای هنری نه صرفاً تصویری و نه به طور انحصاری بیانی هستند. این آثار تازه، ژرف و نمادین هستند.»
«هنری کربن می گوید: نماد فراخوان مرتبه ای از خودآگاهی یا ذهن است که با مرتبۀ بداهت عقلانی تفاوت دارد. نماد سر و رازی است که تنها وسیلۀ بیان چیزی است که به طریقی دیگر قابل ذکر و بیان نیست و هرگز به یکباره واضح و آشکار نمی شود بلکه همواره از نو باید ارزشش را گشود، همچنان که هر قطعه موسیقی نُت نویسی شده، هیچ گاه به یکباره مکشوف نمی شود، بلکه هر بار به شیوه ای نو می توان آن را نواخت.»
«لوی استروس معتقد است که ناخودآگاهی یک مخزن است؛ نه مخزن غریزه ها، خیال و انرژی ها، بلکه مخزنی از کارکردهای نمادین است؛ رشته ای از قاعده ها که پیام ممکن و محتمل را تعیین می کنند و در قالب نظامی نهایی جای می گیرند. لوی استروس می گوید: «ناخودآگاهی کارکرد نمادهاست.»
بدون شک می توان گفت که یونگ، نظریه پرداز واقعی و بزرگ ِناخودآگاهیِ جمعی بوده است. او این نکته را دریافت و به صراحت بیان کرد و در تحلیل روان می توان عناصر نمادهای اسطوره ای را یافت. نمادهایی که در ناخودآگاه فرد حضور دارند، انگار که به او ارث رسیده باشند، به نظر یونگ، عناصر نمادین در روان ما وجود دارند که به معنی هایی باز می گردند که خود انسان شخصاً آنها را نساخته است و چنین به نظر می رسد که این عناصر و معناها زادۀ معناهایی ازلی و جاودانی هستند. این تصاویر به شکل های گوناگون نمادین ظاهر می شوند و در نمادهای زیبایی شناسانه و دینی بازآفرینی می شوند.

این ها در واقع میراث ناخودآگاهی اجدادی هستند که پیش از تولد ما وجود داشته اند. ما در دل ناخودآگاهی ِجمعی متولد شده ایم و تصاویری که می آفرینیم در بسیاری از موارد فقط دوباره تولد یافتن این نمادها است .»

برای خرید کادو روز پدر و هدیه خاص برای روز مادر روی لینک فروشگاه صنایع دستی کلیک کنید

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *